صدای کوچ عشق تو
ز حسرت خانه قلبم
مرا اشفته میسازد
به فکر صبح فردایم
و در آخر :
به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید. به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید. به باد گفتم عشق چیست؟ وزید. به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید. به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد. و به انسان گفتم عشق چیست؟ اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست

آدمی اگــر پیـامبــــر هم باشــد از زبـان مردم آســوده نیسـت?
زیرا اگر بسیار کار کند?می گویند احمــق است؛اگـر کم کار کند?
می گویند تنبل است؛اگر بخشش کند می گویند افراط می کند
اگر جمعگرا باشد?می گویند بخیـل است؛اگر سـاکت و خاموش
باشد می گویند لال است و اگـر زبان آوری کند?می گوینـد وّراج
و پــرگوست؛اگـر روزه بــرآرد و شب ها نمــاز بخواند می گویند
ریـاکـار است و اگــر نکند می گویند کــافر است و بی دین؛لــذا
نباید بر حمـد و ثنـــای مــردم اعتنــا کرد و جز از خداوند نبـاید از
کسی ترسید.
شیخ بهایی
نویسنده: حمید رنجبر اکبری(پنج شنبه 87/3/23 ساعت 11:29 عصر)